هرکه بی انصافی کند، کسی با او دوست نشود . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
حکایت پادشاه جهود(33)
پنج شنبه 92 مرداد 31 , ساعت 10:53 عصر  

بیان خسارت وزیر در این مکر

سرمنزل معرفت  

قدرت حق بر ایجاد،

( 525) همچو شه نادان و غافل بُد وزیر

 

 پنجه مى‏زد با قدیم نا گزیر

( 526)با چنان قادر خدایی کز عدم

 

صد چو عالم هست گرداند به دم

  ( 527)صد چو عالم در نظر پیدا کند

 

چون که چشمت را به خود بینا کند

  ( 528)گر جهان پیشت بزرگ و بی‏بنی است

 

پیش قدرت، ذرّه‏ای می‏دان که نیست

پنجه زدن: در افتادن با کسى، خصومت کردن، ستیزیدن، لجاج کردن.

قدیم: موجودى غیر مسبوق بعلت، خداى تعالى، پیش تر بحسب زمان.

ناگزیر: آن چه مورد حاجت است و از آن بى‏نیاز نتوان بود، ضرورى، ما لا بد. محتاج الیه.

عدم: نیستى و نابود، صور علمیه حق و اعیان ثابته که بعقیده‏ى ابن عربى به ثبوت متصف‏اند ولى بوجود موصوف نیستند و بنا بعقیده‏ى وى ایجاد به عدم مطلق (بمعنى لغوى) تعلق نمى‏گیرد، ذات حق بدون اعتبار اسماء و صفات از آن جهت که بدو اشارت نتوان کرد و از وى خبر نتوان داد چنان که درباره‏ى معدوم گفته‏اند: المعدوم لا یخبر عنه. و خاقانى بدین مناسبت مى‏گوید:

            ز لبش نشان چه جویى ز دلم سخن چه رانى             نشنیده‏اى که کس را ز عدم خبر نیاید[1]

            پیش آ و عدم شو که عدم معدن جانست             اما نه چنین جان که بجز غصه و غم نیست‏[2]

و شیخ عطار گفته است[3]:

            بگذر ز وجود و با عدم ساز             زیرا که عدم، عدم به نام است‏

            مى‏دان بیقین که از عدم خاست             هر جا که وجود را نظام است‏

            آرى چو عدم وجود بخش است             موجوداتش بجان غلام است‏

دم: بمعنى آن ، لحظه(جزء راسم زمان) باشد معنى آن واضح است و ممکن است که مراد تجلى حق باشد در ى‏مرتبه اسم (الظاهر) و آن ظهور اوست در مرتبه‏ى اسما و صفات که بعقیده‏ى ابن عربى مبدا ظهور عالم است و آن را (نفس الرحمن) مى‏گویند.

بى‏بُن: بى‏نهایت، غیر متناهى.                       

  ( 525) وزیر مثل شاه نادان و غافل بود که با خداوند قدیم که همه از او ناگزیرند پنجه مى‏زد. ( 526) با کسى در افتاده بود که همه ناچارند در زیر اقتدار او باشند و او است که زنده جاوید و تواناى بى‏چون و لم یزل و لا یزال و یکه و بینا بر همه چیز و همه کس مى‏باشد. ( 527) با خداى توانایى در افتاده بود که در یک آن صد عالم از عدم بوجود تواند آورد. () اگر خداى تعالى چشم تو را بخودت باز و بینا کند صد چنین عالم که مى‏بینى در جلو چشمت آشکار خواهد ساخت. ( 528) اگر چه جهان در نظر تو بزرگ و بى‏انتها است ولى در مقابل قدرت او کوچکتر از ذره است.

به نظر بعضی از شارحان بزرگ مثنوی، مصراع «چون که چشمت را به خود بینا کند» دو گونه تعبیر می‏پذیرد: الف) چون پروردگار، چشم سالک را به معرفت و شناخت خودش بینا و روشن کند. آن گاه علم سالک بعلم بارى تعالى پیوسته مى‏شود و وسعت مى‏یابد و جز این عالم محسوس، عوالم دیگر را در مى‏یابد.

 ب) چون پروردگار، تورا به شناخت خودت قادر و توانا گرداند. در هر دو صورت به مصداق «من عرف نفسه فقد عرف ربه» است؛ یعنی شناخت خود، شناخت حق است و شناخت حق موجب می‏شود که انسان به حق بپیوندد و علمِ و آگاهی او نیز به علم حق پیوند یابد. چنین چشم بینایی قادر به دیدن آن حقایق می‏شود که هر چشمی‏ نمی‏‏بیند. به همین مناسبت مولانا می‏گوید: صدها عالم مانند این عالِم وجود را در نظر تو آشکار خواهد کرد. سپس نتیجه می‏گیرد: اگر تو این جهان را بزرگ و بی‌نهایت می‏بینی، بدان‌که در برابر قدرت خداوند ذره‏ای نیست و این حقیقت را زمانی می‌فهمی ‏که پروردگار چشم بینا به تو عطا کند.



[1]   - دیوان خاقانى، ص 121

[2]   - دیوان شمس، ب 3586

[3]   - دیوان عطار، ص 55

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 213 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401325 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]